فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Settle Down

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb B2
    آرام گرفتن
  • phrasal verb
    خانواده تشکیل دادن
  • phrasal verb
    مستقر شدن (در موقعیت جدید)
  • phrasal verb
    تمرکز کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد settle down

  1. phrasal verb Become quiet and calm after a period of disturbance or restlessness (for personal gain)
  2. phrasal verb Get comfortable with one's new accommodation or circumstances

ارجاع به لغت settle down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «settle down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/settle down

لغات نزدیک settle down

پیشنهاد بهبود معانی